تأثیر فلسفه زندگی جامعه جاوه بر مدل رهبری (یک بررسی فلسفی اجتماعی)

جامعه جاوه یکی از انواع جوامع اندونزی است که به یک گروه فرهنگی تعلق دارد. جامعه جاوه به عنوان یک گروه فرهنگی (جاوه ای) با یک تشابه هویتی متمایز در مقایسه با سایر گروه های فرهنگی در اندونزی مشخص می شود. شباهت هویتی هم از نظر جسمی و هم از نظر انتزاعی وجود دارد. شباهت هویت جسمی یا حداقل هویتی که در اشکال مادی آشکار می شود، خواه به آن فیزیوگنومی یک قبیله یا نژاد یا طایفه گفته شود یا از نتایجی که به آن فرهنگ نامیده می شود.

الف) مقدمه

جامعه جاوه یکی از انواع جوامع اندونزی است که به یک گروه فرهنگی تعلق دارد. جامعه جاوه به عنوان یک گروه فرهنگی (جاوه ای) با یک تشابه هویتی متمایز در مقایسه با سایر گروه های فرهنگی در اندونزی مشخص می شود. شباهت هویتی هم از نظر جسمی و هم از نظر انتزاعی وجود دارد. شباهت هویت جسمی یا حداقل هویتی که در اشکال مادی آشکار می شود، خواه به آن فیزیوگنومی یک قبیله یا نژاد یا طایفه گفته شود یا از نتایجی که به آن فرهنگ نامیده می شود. اما شباهت از نظر انتزاعی مانند فلسفه زندگی (نگرش به زندگی)، اعتقادات، طرز تفکر، ترکیب و ساختار جامعه، مدل یا نوع یا الگوی رهبری اتخاذ شده و غیره است. به عبارت دیگر، می توان گفت که بُعد گروه بندی "فرهنگ" پیوند انسانها و دنیایی است که آنها تجربه می کنند.[۱]

در همین راستا، منافع گروه های فرهنگی (از جمله گروه فرهنگی جاوه ای) حفظ خصوصیاتی است که هویت شخصی را تشکیل می دهند (در این گروه "سنت" است) که یک گنجینه هویتی بسیار مهم است. رفاه گروه های "فرهنگی" در فرآوری و پرورش گستر آن حاصل می شود.

همبستگی در مواردی که در جامعه جاوه بیشتر انتزاعی است، وقتی تفسیر و احیا شود، به منبعی از دانش تبدیل می شود که می تواند بینش فلسفه نوسانتارا (مجمع الجزایر اندونزی) را غنی کند. پژوهش در مورد جامعه جاوه در واقع توسط دانشمندان انجام شده است (عمدتاً از دیدگاه علوم فرهنگی و جامعه شناسی)، اما تحقیق به ویژه از نظر فلسفه اجتماعی هنوز به ندرت انجام می شود.

این پژوهش به هم پیوستگی در بیشتر موارد انتزاعی در جامعه جاوه، یعنی در خصوص "تأثیر فلسفه زندگی جامعه جاوه بر مدل های رهبری" می پردازد که از نظر فلسفه اجتماعی مورد باور است. مطالعه رابطه بین این دو مفهوم برای سیاق اندونزی مناسب است. حداقل دو استدلال وجود دارد که چرا این موضوع برای مطالعه مناسب و مهم است:

نخست، از جنبه نظری: ۱) هر جامعه (ملت) بافرهنگ نگرش خاص خود را به زندگی نشان می دهد؛ ۲) سبک یا نحوه زندگی (از جمله روش تفکر و مدل رهبری اتخاذ شده) نگرش به زندگی را تعیین می کند و بالعکس. بنابراین، تعاملی بین دو چیز وجود دارد. لذا، در صورت ارتباط دادن به موضوع این تحقیق، می توان رابطه یا تأثیر قابل توجهی بین سبک زندگی جامعه جاوه و مدل رهبری اتخاذ شده را تعیین کرد.

دوم، از نظر عملی: مطالعه موضوع رهبری در ارتباط با سیاق اندونزی بسیار مهم است. رهبر و رهبری در زندگی جامعه برای تحقق اهداف مشترک مورد نظر خود نقش و کارایی بسیار مهمی دارند. رهبر و رهبری دارای خصوصیات کلی و پدیده های اجتماعی هستند که همیشه در هر فعالیت یا تلاش مشترک یافت می شوند و مورد نیاز هستند.

روابط رهبر و پیروان عملاً در همه جا و در هر کاری که انجام می دهیم، وجود دارد. رابطه رهبر و پیروان برای انسان به همان اندازه طبیعی است که مانند نفس کشیدن ما است.[۲] به طور کلی، می توان گفت که وجود رهبری در جامعه یا زندگی مشترک عملکرد یک پویا ساز و محرک منابع دارد. بنابراین، موفقیت یا عدم موفقیت یک هدف به شدت وابسته به مدل رهبری مورد اجرا است.

موفقیت یک رهبری تحت تأثیر سه عامل تعیین کننده قرار می گیرد:

۱) فلسفه به عنوان یک جهان بینی (فلسفه زندگی)؛

۲) عوامل عقیدتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی؛

۳) شخصیتی.

با در نظر گرفتن این سه عامل، پژوهشی که تأثیر نگرش به زندگی در مدل رهبری را نشان می دهد، یک معنی و ارتباط یا تناسب واقعی خواهد داشت.

علاوه بر این، از نظر تاریخی، این مطالعه همچنین در رابطه با مدل رهبری جاوه که برای رهبری ملی اندونزی کاملا هژمونیک است، جالب خواهد بود.

بر اساس پیشینه فوق، فرمول بندی مسئله ای که در این تحقیق مورد مطالعه قرار خواهد گرفت، به شرح زیر است:

۱) نگرش جامعه جاوه به زندگی چگونه است؟

۲) مدل رهبری به عنوان قدردانی از سبک زندگی و تفکر در جامعه جاوه چیست؟

۳) ارتباط نگرش جامعه جاوه به زندگی با الگوی رهبری اتخاذ شده چیست؟

ب) جامعه جاوه

۱. مفهوم جامعه جاوه

مفهوم جامعه جاوه را نمی توان از معنی و مفهوم جامعه جدا کرد. تعریف "جاوه" (Jawa) در "جامعه جاوه"، جامعه ای است که در محدوده فرهنگ جاوه زندگی می کنند. بعلاوه، ذکر "جامعه جاوه" را نمی توان از آنچه "جاوه ای" (انسان و شخص جاوه) خوانده می شود، جدا کرد. این "جاوه ای ها" هستند که با همه تعاملات، با همه آداب و رسوم، با نظام اخلاقی و با تمام جنبه های فرهنگی شان "جامعه جاوه ای" را شکل می دهند.

طبق گفته ماگنیس سوسِنو (Magnis Suseno)،[۳] منظور از "جاوه ای" عبارت است از:

۱) فردی که به زبان جاوه ای صحبت می کند که هنوز ریشه در فرهنگ و طرز تفکر موجود در داخل جاوه دارد، از غرب منطقه جوگجاکارتا تا منطقه کِدیری(Kediri) به شرق؛

۲) کسی که در عین حال غیر صریح به دنبال زندگی بر اساس دین اسلام است.

نظر ماگنیس سوسِنو تعریفی است که اغلب توسط برخی از انسان شناسان استفاده می شود.

برخی[۴] همچنین گفت که جامعه (مردم) جاوه ای که در منطقه فرهنگی جاوه زندگی می کنند، شامل کل قسمت مرکزی و شرقی جزیره جاوه است. زبان مورد استفاده جاوه ای است که دارای گویش و لهجه متفاوت از هر منطقه است. قبل از تغییر وضعیت منطقه ای مانند امروز، مناطقی وجود داشت که در مجموع اغلب مناطق کِجاوِن(kejawen)[۵] نامیده می شدند، یعنی بانیوماس(Banyumas)، کِدو (Kedu)، جوگجاکارتا (Yogyakarta)، سوراکارتا (Surakarta)، مادِیون(Madiun)، مالانگ (Malang) و کِدیری (Kediri). منطقه خارج از آن "ساحلی" (Pesisir) و "انتهای شرقی" نامیده شد.

بر اساس تعریف فوق، می توان نتیجه گرفت که جامعه جاوه "وحدت زندگی مردم جاوه است که بر اساس یک سیستم آداب و رسوم، هنجارها و سیستم های فرهنگ مداوم جاوه تعامل می کنند، و به یک احساس هویت مشترک، یعنی جاوه ای محدود می شوند."

۲. ترکیب جامعه جاوه ای

وجود شرایط مختلف فردی در جامعه که یک طبقه اجتماعی است، امری طبیعی و عادی است و یک ویژگی همیشگی است. دلیل شکل گیری این طبقات در جامعه معمولاً بر اساس سطح هوش، سطح سنی (پیر یا سالمند)، ماهیت اصالت عضویت نسبی یک رئیس جامعه و امکان دارایی در محدوده های خاص است. در هر جامعه ای دلایل مورد استفاده برای تعیین طبقات اجتماعی معمولاً متفاوت است. این مورد در اندونزی نیز صدق می کند.

واقعیت و حقایق تاریخی که توسط برخی[۶] بیان شده است، این است که ما (اندونزی) میراث جامعه ای دریافت کرده ایم که از زمان هند شرقی هلند به سه گروه تقسیم شده است. در دوره هند شرقی هلند، طبقه بندی بسیار بارز و محسوس بود. سه گروه افراد جامعه عبارت بودند از:

۱) گروه اروپایی، یعنی افراد اروپایی که در اندونزی اقامت گزیده یا زندگی کردند.

۲) گروه های شرقی خارجی. این گروه به دو گروه زیر تقسیم می شود:

الف. گروه شرقی خارجی از نژاد چینی

ب.گروه شرقی خارجی غیر چینی تبار

۳) گروه بومی پوترا (Bumi putera)، یعنی مردم بومی اندونزی (که امروزه معمولاً به گروه

پری بومی(Pribumi) نامیده می شوند).

پس از اینکه اندونزی در ۱۷ آگوست ۱۹۴۵ خود را به عنوان یک کشور مستقل اعلام کرد، تاکنون طبقه بندی در دوره هند شرقی هلند، همانطور که در بالا ذکر شد، وجود ندارد. مورد شاهد این است که دیگر هیچ تفاوتی در جایگاه هر گروه وجود ندارد. آنچه اکنون وجود دارد تاکید بر این موضوع است که فقط شهروندان اندونزیایی از حقوق و تعهدات یکسانی به عنوان شهروندان، اعم از اروپایی، چینی تبار یا سایر تبارها برخوردارند. یعنی همه شهروندان از نظر حقوقی، دولتی و غیره موقعیت یکسانی دارند. این تاکید در قانون اساسی مکتوب ما (قانون اساسی ۱۹۴۵ شامل اصلاحات قانون اساسی ۱۹۴۵) مواد ۲۷ و ۲۸ صریح است. با این حال، در واقعیت، در جامعه، طبقه بندی ها بین یک انسان و دیگری هنوز احساس می شود، به ویژه در جامعه جاوه.[۷]

در جامعه جاوه سه گروه وجود دارد:[۸]

۱) بِندارا (Bendara)، بخشی از جامعه جاوه است که متشکل از خانواده سلطنتی و اشراف زادگان است.

۲) پِرییایی (Priyayi)، بخشی از جامعه جاوه است که متشکل از کارمندان دولت و افراد تحصیل کرده است.

۳) وونگ چیلیک (Wong Cilik به معنی مردم کوچک)، بخشی از جامعه جاوه است که متشکل از کشاورزان، صنعتگران و سایر کارگران غیر ماهر است.

بِندارا و پرییایی از طبقات بالایی محسوب می شوند، در حالی که وونگ چیلیک از طبقات زیرین است. در گروه وونگ چیلیک، تقسیم بندی دیگری در طبقات وجود دارد:

۱) وونگ باکو (Wong Baku)، یعنی فرزندان افراد گذشته که برای اولین بار برای استقرار در روستا آمدند. این بالاترین طبقه است.

۲) کولی گوندوک (Kuli Gondok) یا لیندونگ (Lindung) که متشکل از مردانی است که ازدواج کرده اند، اما مکان زندگی خود را ندارند، آنها مجبور می شوند در محل زندگی پدر زن خود بمانند. این طبقه میانی است.

۳) جوکو (Joko)، سینومان(Sinoman) یا بوجانگن (Bujangan)، یعنی کسانی که ازدواج نکرده اند و هنوز با پدر و مادر خود زندگی می کنند یا در خانه شخص دیگری زندگی می کنند. این طبقه پایین است.

وجود طبقات یا طبقه بندی های فوق، حقوق و تعهدات متفاوتی را از خانواده یا اعضای خانواده هر یک از این سه طبقه ایجاد می کند.

ج) نگرش جامعه جاوه به زندگی

نگرش به زندگی انتزاعی از تجربه زندگی است؛ این نگرش با روشی تفکر و احساس در مورد ارزش ها، سازمان های اجتماعی، رفتارها، رویدادها و سایر جنبه های تجربه شکل می گیرد. نگرش به زندگی آرایش ذهنی از آن تجربه است و به نوبه خود باعث ایجاد نگرشی به زندگی می شود.[۹]

به عبارت دیگر، نگرش به زندگی یک بینش جامع از زندگی است که از مجموعه ارزشهای والایی تشکیل شده است. مقصود از ارزشهای والایی، معیارهای خوبی در مورد چیزهایی است که در زندگی بشر بنیادی و ابدی است.

از دیدگاه جامعه شناسی یا روانشناسی، این نگرش به زندگی به عنوان یک چارچوب مرجع برای مدیریت زندگی شخصی، مدیریت روابط بین انسان و جامعه و مدیریت روابط بین انسان و محیط طبیعی اطراف خود کارکرد دارد. این نگرش به زندگی را می توان به عنوان منطقی برای درک یک جامعه تحلیل کرد. به منظور درک نگرش جامعه جاوه به زندگی، در مورد شخصیت، مبانی اخلاقی و طرز تفکر آنها به عنوان نقطه شروع ارائه می شود.

۱. شخصیت جامعه جاوه

شخصیت، کلیه رفتارها یا کنش های هر انسانی به عنوان فردی است که با افراد دیگر متفاوت است و تحت تأثیر ساختار عناصر ذهنی و روحی او است.[۱۰] عناصر سازنده شخصیت عبارتند از دانش، احساسات و انگیزه های غریزی که شامل تمایل به زنده ماندن، میل جنسی، میل به یافتن غذا، میل به معاشرت و تعامل با همه و هم نوعان، تمایل به تقلید از رفتار دیگران، تمایل به خدمت و اشتیاق به زیبایی است.

اگر عناصر شخصیت را یاد کنیم، در آن نوعی "خصوصیات بنیادی شخصیت" (basic personality) وجود دارد. مقصود از خصوصیات بنیادی شخصیت، کلیه عناصر شخصیتی است که قسمت عمده ای از شهروندان یک جامعه مشترک دارند. این خصوصیات بنیادی شخصیت موجود است، زیرا همه انسانها به عنوان افراد جامعه در طول دوره رشد خود تحت تأثیر همان محیط فرهنگی قرار دارند. این امر در مورد وجود شخصیتی جامعه جاوه نیز صدق می کند، حداقل در جامعه جاوه افرادی وجود دارند که رفتار و کردار آنها بر یکدیگر تأثیر می گذارد، به طوری که نوعی تمایل به تقلید از نگرش ها یا الگوهای رفتاری وجود دارد.

در نتیجه، بین شخصیت های جامعه جاوه و شخصیت های افراد دیگر تفاوت هایی وجود دارد. با این حال، از آنجا که جامعه جاوه ای و سایر جوامع در اندونزی در همان پیوند دولت اندونزی هستند، تمایل افراد به تاثیر بر یکدیگر وجود دارد. به عبارت روشن تر، شخصیت جامعه جاوه یک ویژگی ثابت آنها است که به جامعه جاوه ای به عنوان یک جامعه خاص هویت می بخشد.

شخصیت جامعه جاوه ای به عنوان "شخصیت شرقی" طبقه بندی می شود که به زندگی معنوی اولویت می دهد. این با "شخصیت غربی" متفاوت است که بیشتر به زندگی مادی آن توجه دارد.

۲. اساس اخلاقی جامعه جاوه

اساس اخلاقی جامعه جاوه در صلح و هماهنگی نهفته است. این اساس اخلاقی در روابط هماهنگ بین افراد جامعه خودشان نهفته است.[۱۱] این رابطه هماهنگ زمانی محقق خواهد شد که هر فرد به عنوان عضوی از جامعه حقوق و وظایف خود را به صورت یکپارچه قرار دهد.

آرمانهای جامعه جاوه در یک نظم اجتماعی هماهنگ نهفته است. دیدن افراد به عنوان افراد بسیار مهم نیست، آنها با هم جامعه را ایجاد می کنند. ایجاد هماهنگی اجتماعی زندگی خوب افراد را تضمین می کند. وظیفه اخلاقی افراد جامعه جاوه حفظ این هماهنگی اجتماعی از طریق انجام وظایف اجتماعی است. وظایف اجتماعی مربوط به روابط اجتماعی است، یعنی رابطه بین یک شخص و دیگری. روابط اجتماعی یکسان نیست، بلکه سلسله مراتبی است. به عبارت دیگر، وجود سمت ها و درجات مختلف نزد شخص باعث می شود روابط اجتماعی در جامعه متفاوت باشد، به این معنا که طبقه بندی وجود دارد. پیامد آن، وظایف اجتماعی متفاوت و طبقه بندی می شود. به عنوان مثال، در جامعه جاوه، بین"بِندارا"، پرییایی و وونگ چیلیک، حقوق و وظایف اخلاقی آنها تفاوت خواهد داشت. بنابراین، فرد باید همیشه با مطابقت با وضعیت و عملکرد مربوطه خود، هماهنگی روابط اجتماعی را در جامعه حفظ کند. به عنوان مثال، افرادی که در طبقه بالایی هستند باید روابط خود را با زیردستان حفظ کنند و مسئولیت آنها را بر عهده دارند. کسانی که در طبقه پایین هستند باید از مافوق خود اطاعت کنند و احترام بگذارند. افرادی که دارای موقعیت اجتماعی یکسان یا برابر و در یک سطح هستند بایدیکسان عمل کنند، باید در همبستگی باشند. همه طبقه بندی ها در جامعه به هم پیوسته است و ساختاری بر اساس خانوادگی ایجاد می کنند، یعنی افراد باید با هم کار کنند، کمک کنند و تبادل انجام دهند. اساس اخلاقی جامعه جاوه در روابط و وظایف بین افراد متفاوت است.

۳. طرز تفکر جامعه جاوه

تفکر یا فکر کردن عملی ذهنی است که علائم و تجربیات را تنظیم می کند تا آن علائم و تجربیات روشن شوند ، قابل درک و تفسیر باشند. ترکیب و ساختار فلسفه زندگی جامعه جاوه نتیجه طرز تفکر و روش تفسیر تجارب اجتماعی و فرهنگی است؛ به نوبه خود، این نگرش به زندگی راهنمای پیاده سازی و اقدامات آینده است. به عبارت دیگر، تجارب زندگی و نگرش به زندگی که با افکار و روشهای تفکر و تفسیر ارتباط داده می شود، ساختار نگرش به زندگی را تعیین می کنند. این نگرش به زندگی به منطق تجربه، تفسیر و امید تبدیل می شود، به منطق فرایند اجتماعی برای کسانی که در آن فرایند شرکت می کنند، تبدیل می شود. روشهای تفکر و نگرش به زندگی مفاهیم اجتماعی را تعیین می کند.[۱۲]

تفکر جامعه جاوه را نمی توان از اجرای زندگی روزمره جدا کرد. زندگی جاوه ای دارای ویژگی تشریفاتی است. این ویژگی تشریفاتی در نگرش به زندگی جاوه ای مشاهده می شود که همیشه همه چیز را با یک مراسم رسمی انجام می دهد. همه چیز باید رسمی، کاملا قانونی و واقعی باشد، خواه محتوای آن وجود داشته باشد یا نه. به عنوان مثال، مردم یک مراسم عروسی را که به شکلی مجلل و باشکوه انجام می شود، برگزار می کنند، بدون اینکه فکر کنند که پس از مراسم عروسی چه کاری انجام می شود. به همین ترتیب، کسانی که می آیند دیگر به این فکر نمی افتند که چه کسی در مراسم عروسی ازدواج می کند، خواه خوشحال باشد یا نه، مهم این است که آنها مراسم را دنبال می کنند.[۱۳]

  از طرز تفکر جامعه جاوه ای فوق نتیجه گیری می شود که: [۱۴]

۱) شکل مهمتر از محتوا است؛ شکل محتوا را تعیین می کند؛ شکل بر واقعیت غالب است. محتوا شامل فرم است و این دو قابل تفکیک نیستند؛ محتوا فرمول است؛ شکل = محتوا است. شکلی که باید تکمیل شود از قبیل احکام دینی، پانچاسیلا، استقلال و آزادی، انتخابات، برنامه پنج ساله توسعه یا فرمولهای دیگر، موجود است. آن فرمول ها مشخص و قطعی، خوب و کاملی هستند. ملت به کمال نرسیده است، به رفاه و سعادت و عدالت و غیره نرسیده است؛ هنوز توسعه نیافته است؛ مردم و جامعه دائما به دنبال این هستند. با این حال، شکل "عدالت گستری" از قدیم الایام وجود داشته است. اکنون این مردم هستند که باید آن را پر کنند.

۲) شکل کامل از قبل وجود داشته است. این شکل باید رعایت (اطاعت) و پر شود. برای پر کردن این شکل کامل باید منتظر "وقت خوب" باشد. جاوه ای ها خود را با وقت، با زمان سازگار می کنند. آنها بر زمان به عنوان ابزاری که باید از آن برای شکل دادن به وضعیت مطلوب استفاده شود، تسلط ندارند. جامعه جاوه فقط منتظرند و منتظر واقعیتی کامل هستند. آنها همیشه منتظرند.

۳) بر اساس دو نتیجه گیری فوق، نتیجه گیری سوم به دست می آید، یعنی زمان نقش مهمی ندارد. زمان به عنوان یک متغیر مستقل درک نمی شود. شکل مهمترین فکر است و شامل زمان نیز می شود. زمان و محتوا از شکل قابل تفکیک نیستند.

۴. بیانیه نگرش جامعه جاوه به زندگی

جامعه جاوه یکی از جوامع در اندونزی است. در همین حال، جوامع دیگر عبارتند از جامعه باتاک (Batak)، جامعه بوگیس (Bugis)، جامعه توراجا (Toraja)، جامعه مینانگ (Minang)، جامعه بالی (Bali) و غیره. اندونزی که متشکل از جوامع مختلف است، در زندگی دارای "پانچاسیلا"[۱۵] است که حقیقت و مفید بودن آن توسط کل ملت و جامعه اندونزی به عنوان یک فلسفه و شیوه زندگی در تمام جنبه های زندگی دولتی، اجتماعی و شخصی شناخته شده و پذیرفته شده است. یعنی، همه رفتارها و اعمال هر اندونزیایی باید بر اساس روحیه و ارزشهای اصول پانچاسیلا باشد و از آنها الهام گرفته شود.

پانچاسیلا به عنوان فلسفه زندگی یک وحدت است، نمی توان بین یک اصل و اصول دیگر تفکیک کرد؛ کل اصول موجود در پانچاسیلا یک وحدت آلی است. بین یک اصل و اصل های دیگر مکمل یکدیگرند.

جامعه جاوه بزرگترین بخش جامعه –ملت اندونزی است. البته آنها همچنین نگرش به زندگی دارند که پایه و اساس اجرای سیستم زندگی در جاوه است. وجود نگرش جاوه ای به زندگی منافاتی با پانچاسیلا به عنوان نگرش جامعه – ملت اندونزی به زندگی ندارد، زیرا، پانچاسیلا از آداب و رسوم، آیین ها و اعتقادات و همچنین فرهنگ هر منطقه در اندونزی استخراج می شود. در این حالت، جاوه به شکل گیری فلسفه زندگی مردم اندونزی نقش دارد. به عبارت دیگر، نگرش جامعه جاوه به زندگی منافاتی با پانچاسیلا ندارد، بلکه تجسم و اجرای پانچاسیلا در مناطق است (مطابق با اصل "هویت متمایز"؛ "خودمختاری در همبستگی").

بر اساس شخصیت جامعه جاوه، مبانی اخلاقی، طرز تفکر آنها به شرح بالا، در زیر نگرش آنها به زندگی ارائه می شود. نگرش مردم جاوه (جاوه ای) به زندگی همانگونه که در اعمال و عقاید دینی شان، یعنی "جاوه گرایی" (Javanisme) منعکس شده است، بیان می شود.[۱۶] جاوه گرایی نگرش جاوه ای به زندگی و همچنین دین آن است که بر آرامش درونی، هماهنگی و تعادل، قناعت (رضایت) نسبت به همه حوادثی رخ داده که فرد را زیر جامعه و جامعه را زیر کیهان قرار می دهد، تأکید دارد. این نگرش می آموزد که جامعه جاوه ای رابطه ای هماهنگ بین فرد و خود، فرد با افراد دیگر، بین فرد و جهان و بین فرد و خدای خود برقرار می کند. با این هماهنگی، از مردم جاوه انتظار می رود که بتوانند زندگی خود را به درستی سپری کنند. برای اینکه تحقق هماهنگی تضمین شود، هر فرد باید قواعد اخلاقی را اعمال کند که بر نگرش "قناعت، صبور، درون نگری، فروتنی و ساده زیستی" تأکید دارد. این امور است که انگیزه ها و احساسات شخصی را کنترل می کند. اما موارد مربوط به تنظیم هماهنگی زندگی در جامعه در این جهان ترسیم شده و در مقررات مختلفی نگاشته شده است، مانند قوانین آداب جاوایی (تاتاکِراما = Tatakrama) که رفتار بین انسان ها را تنظیم می کند، قوانین عرفی که هماهنگی در جامعه را تنظیم می کند، قوانین عبادت که رابطه با خدا را تنظیم می کند.

Kebatinan ("کِباتینان" یا باطن و درون گرایی) اغلب به عنوان جوهر جاوه گرایی و فلسفه زندگی آنها در نظر گرفته می شود. شیوه زندگی جاوه ای، kebatinan است: سبک زندگی انسان که بُعد "درونی" را پرورش می دهد. کِبتاتینان به عنوان تجلی از فلسفه زندگی جاوه ای؛ کِبتاتینان به عنوان یک سبک جاوه ای بازتاب یا بیان فلسفه زندگی است.

افرادی که نظرهای مختلفی در مورد مسایل مربوط به خدا، جهان و انسان دارند، ممکن است در زندگی آنها بتوانند نگرش یکسانی را نسبت به زندگی نشان دهند. این را می توان در جامعه جاوه مشاهده کرد، جایی که هر فرد نگرش متفاوتی نسبت به زندگی دارد، اما تقریباً همه در زندگی در مسائل باطن و درون گرایی یا کِباتینان تقریباً نگرش یکسانی دارند.

اکثر مردم جاوه از نظر ظاهری ادعا می کنند که آنها از جامعه Santri (سانتری) هستند، اما در حقیقت آنها قلباً هنوز عرفان و باطن گرایی را بخشی از زندگی خود می دانند. حداقل ۸۰ درصد مردم جاوه درگیر مسائل عرفانی یا درون گرایی هستند.[۱۷] در رابطه با مسایل عرفانی و درون گرایی، برخی از مردم جاوه هنوز آداب و رسوم زیر را اعمال می کنند:

۱) انجام محاسبات جادویی(petungan[پِتونگن] در زبان جاوه ای) با جستجوی اطلاعات از پریمبون[۱۸] چه کاری انجام دهند یا چه کاری را باید رها کنند تا برنامه ها و فعالیت های آنها با زمان و شرایط و اوضاع خوب همزمان شود.

۲) انجام Laku (لاکو): مراقبه و خلوت تا آنچه انتظار می رود، محقق شود.

۳) برگزاری مراسم نذورات خاص، به منظور درخواست سلامتی و جلوگیری از مصیبت، از جمله:

أ. پرتاب نذورات به دریا، چه در دریای جنوبی با افسانه Nyi Rara Kidul[۱۹] و چه دریای شمالی با افسانه [۲۰]Dewi Lanjar.

ب.بخور سوزاندن در بعضی از روزها در جاهای خاص.

ج.برگزاری مراسم برای سلامتی در روز تولد، ازدواج یا فوت کردن.

د.کاشت سر گاو، بز یا خوک برای سلامتی در هنگام بنای ساختمان، پل، سد، جاده، خانه.

ه. و غیره.

۴) انجام زیارت برای درخواست برکت به مکانهای خاصی که آن را مقدس و تاریخی می دانند. قبل از زیارت، معمولاً با تحقق برخی شرایط، مانند روزه گرفتن، روزه سفید، روزه دوشنه و پنجشنبه، و غیره، شروع می شود.

شیوه زندگی مردم جاوه در زندگی روزمره اینگونه. با این حال، عاداتی که در بالا ذکر شد، همراه با پویایی توسعه علم و فناوری، تنها در بخش کوچکی از جامعه جاوه اعمال می شود، در حالی که برخی دیگر در تلاش اند شکل واقعی عمل کِباتینان را پیدا کنند. به دلیل توسعه دانش و پیشرفت تکنولوژی، تغییراتی در مسایل باطن گرایی یا کِباطینان برخی از مردم جاوه رخ داده است. اگرچه در جامعه جاوه تغییراتی ایجاد شده است، اما عملکرد کباتینان در جامعه جاوه قابل انکار نیست و امروزه نیز ادامه دارد.

حداقل تلاش برخی دیگر از مردم جاوه این است که هدف را از برخی آداب و رسوم غالب ذکر شده در بالا تغییر بدهند. به عنوان مثال، در محاسبه جادویی (petungan) به سطح تسلط بر دانش خود تغییر یافته است. اما در مورد مسئله مراسم برای سلامتی در روز تولد، ازدواج و مرگ، هدف این است که به خویشاوندی روحیه بخشند، به طوری که در زمان های خاص آنها می توانند چهره به چهره ارتباط برقرار کنند. بیش از این، آنها فقط به خاطر آنچه تاکنون به دست آورده اند، سپاسگزار هستند. از نگرش مردم جاوه نسبت به زندگی انتظار می رود که بتوانند در تسریع روند توسعه ملی کمک کنند.

د. رهبری جاوه

۱. مدل رهبری جاوه ای

بر اساس نگرش به زندگی، طرز تفکر، مبانی اخلاقی جامعه جاوه و سیستم آموزشی خانواده در جامعه جاوه، فرد به راهنمایی و کمک در حل مشکلات نیاز دارد. این روی سیستم رهبری در جاوه تأثیر دارد. آنها نظر رهبر خود را ترجیح می دهند، جاوه ای ها می خواهند همیشه توسط رهبرشان یا توسط پدرانشان محافظت شوند. آنها بدون اینکه مجبور شوند، به رهبر احترام می گذارند و از او اطاعت می کنند، گویی که رهبر آنها از یک کاریزمای بزرگ خاصی برخوردار است. آرمان ها و ایدئولوژی های انتزاعی از ارزش انگیزشی بالایی برخوردار نیستند، اما افراد و درجات آنها انگیزه ایجاد می کنند، انگیزه می دهند. اعتقاد به افراد و رتبه مهمتر از علاقه به اهداف و آرمان های آنها یا دستاوردهای عینی است.

حقایق فوق نشان می دهد که رهبر آنها معنای اخلاقی دارد. مردم به راحتی صدای درونی و آگاهی شخصی خود را فراموش می کنند. مردم با کمال میل پدران یا رهبران بزرگ خود را دنبال می کنند. این پدیده نتیجه پیامدهای اخلاقی سلسله مراتبی است که به شدت با وجود یک سیستم آموزش خانواده که باعث می شود افراد نتوانند تنها بمانند، پشتیبانی می شود. جاوه ای ها دوست دارند هدایت شوند و آنها برای مطابقت با رهبر عادت دارند. بنابراین، قناعت و رضایت به نگرش های اخلاقی بزرگی تبدیل می شوند.[۲۱]

اخلاق جامعه جاوه که دیدگاه های مربوط به وجود رهبری را بسیار تحت تأثیر قرار می دهد، در عبارات یا ضرب المثل های زیر منعکس شده است:

۱. Sepi ing pamrih rame ing gawe, amemayu ayuning buwana

آرامی در دل، شلوغی در کار، زیبا کردن زیبایی جهان: یعنی مردم جاوه بدون اینکه به دنبال سود برای خود باشند، سخت در کار هستند و انسان سعی در پیشرفت داشته باشد و جهان زیبا را زیباتر کند.

۲) Mangan ora mangan waton kumpul

غذا بخوریم یا نخوریم، مهم دوره خانواده جمع شدن است. مردم جاوه برای همیشه خواهان وحدت و اتحاد تمام خانواده و حتی جامعه هستند.

۳) Ana dina ana upa

یعنی تا زمانی که روز باشد، روزی موجود است. جاوایی ها در این عبارت همیشه تسلیم حق تعالی با اعتماد به یکدیگر می شوند، زیرا آنها باور دارند به کمبودی غذا دچار نمی شوند. به همین ترتیب، معتقد اند که هر کودکی که متولد می شود، روزی به آن اختصاص داده می شود.

در واقع عبارات یا ضرب المثل های جاوه ای بسیار بیشتری وجود دارد که حاوی ارزشهای اخلاقی بالایی هستند. همچنین با اصول اخلاقی جامعه جاوه مطابقت دارد که در هماهنگی زندگی اجتماعی نهفته است. این را می توان در این عبارات یا ضرب المثل های جاوه ای مشاهده کرد. مردم جاوه می خواهند نه تنها برای منافع خود، بلکه برای منافع دیگران حتی برای منافع جهان سخت کار کنند. این واقعیت باعث ایجاد مفهوم جامعه جاوه ای Alon alon Waton Lakon شد، به این معنی که حتی اگر کار کند باشد، مهم این است که به هدف می رسد. این اندیشه ای است که آنها کار می کنند و در صورت موفقیت به صورت آهسته یا سریع، نتایج توسط سایر اعضای جامعه احساس می شود.

علاوه بر این، جامعه جاوه همچنین خویشاوندی و خانوادگی را حفظ می کنند. آنچه که به دست می آورند، همه اعضای خانواده از آن بهره و لذت ببرند. هر اتفاقی بیفتد آنها می خواهند با هم باشند و به عنوان پایه وحدت و اتحاد جمع شوند.

با توجه به اخلاق مردم جاوه ذکر شده، آنچه مردم جاوه می خواهند، وجود یک انسان ایده آل است که همیشه دارای این ویژگی ها باشد: rila = رضایت که مایل است در صورت لزوم هرچه دارد را به اشتراک بگذارد؛ nrimo = قناعت، یعنی پذیرفتن با تمام خوشحالی در مورد آنچه برایش اتفاق می افتد؛ صبر، یعنی زندگی با صبر و تحمل.

۲. برخی از آموزه های بزرگان جاوه ای در زمینه رهبری

در این بخش، فقط چند آموزه از بزرگان جاوه در مورد رهبری به عنوان نمونه شمرده می شود، از جمله:

۱) مانکونِگارا یکم[۲۲] (Mangkunegoro I).

اصول رهبری آموزش داده شده او به عنوان Tri Dharma (سه دارما یا اصل) شناخته می شوند. Tri Dharma اغلب توسط سوهارتو، دومین رئیس جمهور اندونزی در پرورش اخلاق کار و ارادت به میهن گوش زده می شد. محتوای Tri Dharma به شرح زیر است:

أ. "Mulat sarira hangrasa wani"

Mulat = نگریستن، sarira = خود، hangrasa = احساس کردن، wani = جرأت داشتن

به معنی خود نگری باعث احساس جرأت داشتن است. رهبر باید جرات نگاه کردن به خود را داشته باشد. اگر اشتباهی انجام داده است، باید اعتراف کند که اشتباه کرده است و باید عذرخواهی کند، و اگر حق دارد، مغرور نشود و کسی که اشتباه می کند را باید ببخشد.

ب. "Rumangsa melu handarbeni"

Rumangsa = احساس، melu = شرکت در، handarbeni = تعلق داشتن و مالکیت

به معنی احساس شرکت در تعلق داشتن و مالکیت است. رهبر باید احساس تعلق داشتن به کشور و میهن عزیز داشته باشد و آن را نتیجه مبارزات مانکونِگورو یکم بداند و همراه مردم وحدت و یکپارچگی را تقویت کند.

ج. "Wajib melu hangrungkebi"

Wajib = واجب، hangrungkebi = محافظت

به معنی شرکت در محافظت میهن واجب است. همه موظف اند از آگاهی شخصی و احساس مسئولیت در برابر میهن محافظت و فداکاری کنند.[۲۳]

۲) فلسفه جاوه توسط مانکونِگورو چهارم[۲۴] (Mangkunegoro IV).

یک رهبر باید از ویژگی های مطلوبی برخوردار باشد و اصلی ترین آنها عبارتند صبر، توکل، رضایت به اراده خدا؛ تزکیه نفس و فکر با تامل و ذکر؛ شکرگزاری و آگاهی به عدالت خداوند؛ تعقل و تفکر از آفرینش؛ مراقبت؛ احساس نکردن به توانایی انجام همه کار،[۲۵] داشتن توانایی احساس.[۲۶]

۳) آموزه فلسفه جاوه ای توسط پاکوبووانو چهارم[۲۷] (Pakubuwono IV).

این آموزه خصوصیات بدی را نشان می دهد که اگر کسی می خواهد رهبر شود، باید از آنها اجتناب کند، همچنین پس از رهبر شدن برای جلب حمایت از جامعه باید پرهیز کند که عبارتند:

- Aja adigang, adigung, adiguna؛ از قدرت؛ بزرگی در ثروت و دارایی؛ هوش، ذکاوت و نبوغ متکبر نباش و از آن سوء استفاده نکن.

- aja lunyu؛ مردد نباش که قدرت برای تصمیم گیری نداشته باشی و باعث بی اعتمادی مردم شوی.

- aja lemer؛ به آنچه که دیگران دارند و دستاوردهای آنها حسودی نکن.

- aja genja؛ سست در کار نباش.

- aja abuntut؛ بی دلیل دنبال کسی نرو یا تقلید کورکورانه نکن.

- aja nyumur؛ رازدار باش و راز را به کسی نگو

- aja dahwen؛ به کسی توهین نکن

- aja maoni؛ کسی را تقبیح نکن

- aja main؛ قمارباز نباش

- aja madad؛ مواد مخدر نکش

- aja maling؛ سارق نباش

- aja minum؛ شراب نخور

- aja madon؛ زن بازی نکن.

۴) کی هاجر دِوانتارا[۲۸] (Ki Hajar Dewantara).

وی خصوصیاتی که یک رهبر باید داشته باشد را بیان کرد که عبارتند از:

أ. Tetep, teteg, antep lan mantep

- Tetep؛ به معنی ثابت شدن و تغییر نکردن است. به عبارت دیگر، ثابت شدن قلب و فکر است که به راحتی تغییر نمی کند یا توسط دیگران تحریک نمی شود. کسی که این خصوصیت را دارد، توسط هر خبری فریب نمی خورد. او قاطع است و تحت تأثیر دیگران نمی گیرد. اگر چیزی را بگوید و باور کند، همچنان ادامه خواهد داد. فکر او سریع عوض نمی شود.

- teteg؛ به معنی تزلزل ناپذیر چیزی است که او را وسوسه می کند. به عبارت دیگر، یک رهبر همچنان در این باور باقی می ماند و وسوسه نمی شود.

- antep؛ به معنای پر از محتوا، آگاهی، و دانش است. کسی که دارای دانش و آگاهی باشد، جرات دفاع و مبازره برای چیزی را که درست می داند، خواهد داشت.

- mantep؛ به معنای اطمینان کامل است که کارش درست و خوب باشد. کسی که ثابت قدم باشد به آنچه که فکر می کند درست است، ادامه خواهد داد، به راحتی تحت تأثیر افکار دیگران قرار نمی گیرد و وسوسه نمی شود، او همچنان به موضع یا افکار و عقاید خود که درست و خوب می داند، پایبند خواهد بود.

ب. Ngandel, kendel, kandel lan bandel

Ngandel = باور و ایمان، kendel = شجاعت، kandel = کلفت و گنده (در علم و دانش یا در ظاهر و باطن)، bandel = توکل و اعتماد به نفس

ج. Ning, neng, nung lan nang

- Ning؛ مخفف Wening به معنی قلب و فکر صاف داشتن

- neng؛ مخفف Meneng به معنی سکوت و آرامش همراه با توجه برای فعال و جدی گوش دادن

- nung؛ مخفف از Hanung به معنای بزرگی قلب و روح

- nang؛ مخفف از Menang به معنای پیروزی و اقتدار ظاهری و باطنی.

این شخصیت یک رهبر است که در شخصی که از این اوصاف برخوردار است، منعکس می شود.

د. Ing ngarso sung tulada, ing madya mangun karsa, tut wuri handayani

- Ing ngarso sung tulada؛ هنگام در جلو قرار دارد، الگو ارائه می دهد

- ing madya mangun karsa؛ هنگام در وسط قرار دارد، اراده و توانایی را ایجاد می کند

- tut wuri handayani؛ هنگام در پشت قرار دارد، تشویق و تاثیر خوب را به سمت استقلال به وجود می آورد.

۵) آموزه های سوهارتو، دومین رئیس جمهور اندونزی).

او خصوصیات رهبری را همانطور که در کتاب "دانه های فرهنگ جاوه ای"[۲۹] ذکر شده است، به شرح زیر نام برد:

أ) Aja kagetan, aja gumunan lan aja dumeh

- Aja kagetan؛ (از چیزی که اتفاق می افتد) راحت شگفت زده نشو

- aja gumunan؛ متعجب و متحیر نشو

- aja dumeh؛ پر مدعا و متکبر نشو

ب) Sura dira jayaningrat, lebur dening pangestuti

- Sura dira jayaningrat؛ همه نفرت ها، عصبانیت ها و لجبازی ها

- lebur dening pangestuti؛ در لطافت، حکمت و صبر و شکیبایی ذوب می شود. به این معنی است که همه اشکال شر با خیر از بین می رود

ج) Ilmu katon؛ علم حسی، با عزم راسخ و جدی به دست می آید.

د) Mikul dhuwur mendhem jero؛ در لغت به معنای چیزی را بالا نگه داشتن و عمیق دفن کردن است. منظور "احترام به فرهنگ نیاکان و دفن اشتباهات پیشینیان" است. کاربرد آن اینجا است که ما با ادامه کارهای خوب و پاک کردن کارهای بد، به فرهنگ نیاکان احترام می گذاریم. این عبارت غالباً به عنوان عملی یا تلاشی برای تعقیب نکردن والدین و رهبران خطاکار، اشتباه گرفته می شود. تصوری که به وجود می آید این است که مردم جاوه به راحتی مسئولیت بارهایی را که باید بر دوش کشیده و برطرف می شوند، رها می کنند یا دنبال نمی کنند.

ه) در تصمیم گیری از دانش، خلاقیت، ذوق و قصد یا عزم استفاده شود.

و) اگر نمی خواهید آب کم آورید، منبع یا سرچشمه خود را به خاطر بسپارید.

ز) هشت نکته اساسی: عشق به وطن، میهن پرستی، هرگز تسلیم نشدن، روحیه قهرمانانه، از خود گذشتگی و خلوص، روحیه اعتماد به نفس، روح وفاداری به پانچاسیلا و قانون اساسی ۱۹۴۵.

ح) پرستش همیشگی بی پایان، یادگیری همیشگی بی پایان و تلاش همیشگی بی پایان برای خدمت به کشور و ملت.

ط) اعتماد زیاد به نفس، برای رسیدن به یک هدف مشترک. اعتماد به نفس خلاقیت را ایجاد می کند.

ی) حتی اگر چالش های زیادی پیش روی تو قرار دارد، بی امیدی و تسلیم نشو، بدبین نباش.

ک) هر زمانی که به موفقیت رسیه ایم، مبادا خود را فراموش کنیم، مغرور بشویم و با فراموش کردن اولویت های بسیار فوری، سرمایه و انرژی را هدر می دهیم. ما باید از لطف خدا شاکر باشیم.

ل) سه دارما (سه اصل) از آموزه های مانکونِگورو یکم همیشه اساس سیاست و تصمیم گیری او بود.

م) Tepa selira؛ احترام به احساسات دیگران، یعنی کسی باید بتواند احساسات (بار فکری) دیگران را احساس کند تا دیگران را آزرده نشوند یا بار آنها را سبک کند. به عنوان مثال، "ما باید tepa salira نسبت به چیزی داشته باشیم که دیگران آن را احساس کرده و از آن رنج می برند."

ن) صفت اسراف، ستایش بیش از حد و همچنین ناز نازی شده، خوب نیست.

س) ملتی که میراث فرهنگی خود را فراموش کند، شخصیت خود را از دست خواهد داد. ملتی که شخصیت خود را از دست بدهد، ضعیف خواهد شد. و یک ملت ضعیف سرانجام سقوط خواهد کرد.

ع) در خصوص آموزش نسل بعدی یا آینده: نتایج آموزش ما باید ترکیبی کامل بین هوش ذهنی، والایی شخصیت و اخلاق، روح ملی گرایی و افرادی را ایجاد کند که دارای شرست و شخصیت پانچاسیلایی باشند.

ه. خاتمه

از توضیحات فوق می توان نتیجه گرفت که نگرش جامعه جاوه به زندگی همانطور که در اعمال و عقاید جاوه گرایی منعکس شده است، بر آرامش درونی، هماهنگی و تعادل، قناعت (رضایت) نسبت به همه حوادثی رخ داده که فرد را زیر جامعه و جامعه را زیر کیهان قرار می دهد، تأکید دارد.

نگرش جاوه ای به زندگی این را می آموزد که جامعه جاوه ای رابطه ای هماهنگ بین فرد و خود، فرد با افراد دیگر، بین فرد و جهان و بین فرد و خدای خود برقرار می کند. با وجود هماهنگی مردم جاوه انتظار می رود بتوانند به درستی زندگی کنند. برای اینکه تحقق هماهنگی تضمین شود، هر فرد باید قواعد اخلاقی را اعمال کند که بر خصوصیات قناعت و رضایت، صبر، هوشیاری و درون نگری، فروتنی و ساده زیستی تأکید دارد.

در ارتباط با رهبری، مدل رهبری جاوه ای "پدر گرایی" و کاریزماتیک است. جامعه جاوه این باور را دارند که فرد همیشه در حل مشکلات به راهنمایی و کمک نیاز دارد. آنها نظر رهبر خود را ترجیح می دهند. مردم جاوه همیشه می خواهند توسط رهبران یا پدرانشان محافظت شوند. آنها به رهبر خود نه از روی اجبار، احترام می گذارند و از او اطاعت می کنند، گویی که رهبر آنها از یک کاریزمای بزرگ خاصی برخوردار است. اعتماد و اعتقاد به افراد و رتبه یا درجه آنها مهمتر از علاقه به آرمان ها یا دستاوردهای عینی است.

سپس ارتباط فلسفه زندگی جاوه ای با الگوی رهبری کاربردی در این قواعد اخلاقی منعکس می شود که بر قناعت و رضایت، صبر ، هشیاری و درون نگری، فروتنی و ساده زیستی تأکید می کند که باید توسط هر فردی برای تحقق هماهنگی اجتماعی، اعمال شود. این مطابق با احترام و اطاعت مردم جاوه نسبت به یک رهبر قابل اعتماد است.

و. کتابشناسی

- إکو، مرسودی، رهبری پانچاسیلا: یک کاوش، سولو، ۱۹۸۹.

- بوربی، ریموند ج، اصول رهبری، جوگجاکارتا، بی تا.

- سودیارجا، فلسفه اجتماعی، جوگجاکارتا، ۱۹۹۵.

- سوسِنو، ماگنیس، اخلاق جاوه (تحلیلی فلسفی از خرد یا حکمت زندگی جاوه ای)، جاکارتا، ۱۹۸۵.

- کریمه، ک. ای.، ماهیت و رابطه خصوصیات فردی و اجتماعی جامعه جاوه از نگاه اخلاق پانچاسیلا، جوگجاکارتا، ۱۹۸۳.

- کودیران، انسان و فرهنگ در اندونزی، جاکارتا، ۱۹۷۵.

- کونچارانینگرات، مقدمه ای بر انسان شناسی، جاکارتا ۱۹۷۹.

- مولدِر، نیلز، شخصیت جاوه ای و توسعه ملی، جوگجاکارتا، ۱۹۷۳.

- فرهنگ لغت اندونزی (KamusBesar Bahasa Indonesia).


[۱] سودیارجا، ۱۹۹۵، ص ۷ و ۸.

[۲] بوربی، بی تا، ص ۱ تا ۳ و ۱۱۴.

[۳] ماگنیس سوسِنو، ص ۱۵.

[۴] کودران، ص ۳۲۲.

[۵] فرهنگ لغت اندونزی (KamusBesar Bahasa Indonesia)، در ذیل این واژه، همه چیز مربوط به آداب و رسوم و اعتقادات یا باورهای جاوه ایرا کِجاوِن می داند.

[۶] کریمه ۵۳ و ۵۴.

[۷] کودیران، ص ۳۳۷.

[۸] کریمه، ص ۵۶.

[۹] مولدِر، ص ۳۵.

[۱۰] کونچارانینگرات (Koentjaraningrat)، ص ۱۱۶.

[۱۱] مولدر، ص ۴۳ – ۴۴.

[۱۲] همان،ص ۵۸.

[۱۳] همان، ۵۹.

[۱۴] همان، ص ۶۰ – ۶۲.

[۱۵] پانچاسیلا بمعنی پنج اصل یا اصول پنجگانه است.

[۱۶] مولدر، ص۱۴.

[۱۷] همان، ص ۱۵.

[۱۸] (Primbon) یک کتاب حاوی پیش بینی ها (محاسبه روزهای خوب، روزهای بد و غیره) است؛ کتابی است که دانش مختلف جاوه ای را جمع آوری می کند، حاوی فرمولهای غیبی (حرز، مانترا ، دعا، تعبیر خواب)، یک سیستم اعداد پیچیده برای محاسبه روزهای خوش شانس برای جشن گرفتن، بنای خانه، انجام سفر و انواع فعالیتهای مهم، هم برای افراد و هم برای جامعه، است.

[۱۹] یک روح یا الهه افسانه ای اندونزیایی که در میان مردم جاوه و بالی بسیار مشهور است. این شخصیت افسانه ای به عنوان ملکه دریای جنوبی (اقیانوس هند) شناخته می شود. (ویکی پدیا به زبان اندونزی)

[۲۰] شخصیت افسانه ای ملکه دریای شمالی جزیره جاوا، به ویژه در شمال شهر پکالونگن (Pekalongan)، جاوه مرکزی است. نام اصلی ملکه دریای شمال دوی لانجار (Dewi Lanjar) است. Lanjar اصطلاحی برای زنی است که در سنین جوانی از شوهر خود طلاق گرفته و بچه دار نشده است.

[۲۱] همان، ص ۴۹ و ۵۰.

[۲۲] رادِن ماس سعید نام داشت و در کارتاسورا، ۷ آوریل ۱۷۲۵ متولد شد و در سوراکارتا، ۲۳ دسامبر ۱۷۹۵ در ۷۰ سالگی درگذشت. او بنیانگذار پادشاهی مانکونِگاران (Mangkunegaran)، یک پادشاه بزرگ در جنوب مرکزی جاوه بود. او یک قهرمان ملی اندونزی که در جاوا مرکزی علیه استعمارگران هلندی مبارزه کرد.

[۲۳] إکو، ص ۱۳۷.

[۲۴] او در ۳ مارس ۱۸۱۱ میلادی متولد شد و در سال ۱۸۸۱ میلادی درگذشت. او چهارمین پادشاه مانکونگاران بود که از ۱۸۵۳ تا ۱۸۸۱ میلادی سلطنت می کرد. وی دو کارخانه شکر در منطقه شمال غربی سوراکارتا و تاسیکمادو را تاسیس کرد و ایستگاه قطار با مسیر شهر سولو به سمارانگ، کانال سازی شهر و برنامه ریزی فضایی شهری را آغاز و ایجاد کرد. همچنین دستور نوشتن تقریباً ۴۲ کتاب را داد. می توان گفت که در دوران مانکونگارا چهارم، پادشاهی مانکوناگاران در اوج شکوهی و عظمت بود.

[۲۵] به این معنی که نباید احساس پر ادعایی کنیم، ما می توانیم همه کارها را انجام دهیم و حتی دیگران را کوچک یا حقیر بشماریم.

[۲۶] به معنای شناختن از خود است، یعنی جرات داشتن احساس به عدم توانایی و اعتراف به عدم توانایی و یا به معنای داشتن آگاهی کافی در اندازه گیری خود با توجه به توانایی های خود است.

[۲۷] پاکوبووانا چهارم در سوراکارتا، ۱۷۶۸ میلادی متولد شد و در همان منطقه، ۱۸۲۰ میلادی درگذشت. او سومین پادشاه سوراکارتا بود که از سال ۱۷۸۸ تا ۱۸۲۰ میلادی سلطنت می کرد. او لقب سونان باگوس را داشت، زیرا در جوانی و خوش تیپی به سلطنت رسید.

[۲۸] او در ۲ مه ۱۸۸۹ میلادی در پاکوالامان متولد شد و در ۲۶ آوریل ۱۹۵۹ میلادی در جوگجاکارتا در ۶۹ سالگی درگذشت. او فعال جنبش استقلالی اندونزی، ستون نویس، سیاستمدار و پیشگام آموزش اندونزیایی های بومی از دوران استعمار هلند بود. او کانون آموزشی دانش آموزان (Taman Siswa)، یک مسسه آموزشی که فرصت هایی را برای بومیان فراهم می کند تا بتوانند حق تحصیل مانند اشراف زادگان و هلندی ها را بدست آورند، تاسیس کرد. تاریخ تولد وی اکنون در اندونزی به عنوان روز ملی آموزش گرامی داشته می شود. بخشی از شعار ابتکاری او tut wuri handayani، به شعار وزارت آموزش و فرهنگ اندونزی تبدیل شده است. پرتره وی در اسکناس ۲۰.۰۰۰ روپیه در نسخه ۱۹۹۸ به چاپ رسید.

[۲۹] Butir-butir Budaya Jawa (۱۹۹۰)

کد خبر 6774

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 5 =